لیست اختراعات محمد افتخاري
اين شربت براي بهبود كيفيت تصويربرداري از خونرساني عضله قلبي در اسكن تگنزيوم قلب است كه يكي از روش هاي تشخيص زودهنگام نارسايي ها و تنگي هاي شريان هاي كرونر در بيماران قلبي عروقي مي باشد. در اسكن قلب با راديو داروي تگنزيوم 99 (TC-MIBI) علاوه بر قلب؛ كبد، كيسه صفرا و روده ها نيز با ميزان جذب بسيار بالا، باعث توليد اكتيويته مزاحم ميشوند كه در تفسير اسكن قلب ايجاد اختلال مي نمايند. در مراكز پزشكي هسته اي سراسر دنيا براي كاهش اكتيويته كبدي پس از تزريق راديو دارو، به بيمار مصرف مواد چرب توصيه ميشود. اين روش به دليل اينكه اغلب اين بيماران در سنين بالا و مبتلا به چربي بالاي خون هستند روش مطلوبي قلمداد نميشود، بنابراين ساخت فرمولي كه بتواند همانند مواد چرب درخت صفراوي را تخليه و تفسير اسكن را آسان نمايد بسيار ارزشمند است. فراورده مركب از: الف)شربت زرشك(Berberis Vulgaris) و ب)آلبالو (Prunus Cerasus) و ج)ليموترش (Citrus Limetta) كه بر اساس پزشكي سنتي ايران فرموله شده و مستند به طرح پژوهشي مصوب و كارآزمايي باليني در دانشگاه علوم پزشكي تهران (طرح ۱۳۷۶۵-۶۱-۰۲- ۹۰) ميباشد توانسته بدون عارضه خاصي باعث تخليه صفرا از كبد و مجاري صفرا شود بنابراين جايگزين مناسبي به جاي مواد چرب ميباشد.
فاضلابهاي صنايعي چون كاغذ، پلاستيك ، مواد غذايي و آرايشي، نساجي و رنگرزي حاوي مقادير بالايي مواد رنگزا مي باشند. اين صنايع با توجه به كاهش منابع آب و بروز مشكلات زيست محيطي عمليات تصفيه را جزو مهم ترين مسائل خود قرار داده اند. رنگها باعث كاهش قابليت نفوذ نور و ايجاد اختلال در عمل فتوسنتز در منابع آبي، بروز آسيب هاي دائمي به چشم و پوست انسان و حيوانات شده و از منظر زيباشناختي بر كيفيت آب اثرات نامطلوب دارند. حذف رنگ از فاضلاب به روشهاي فيزيكي، شيميايي، بيولوژيكي و يا تلفيقي از آنها امكانپذير است كه در اين بين روشهاي بيولوژيكي به دليل كارايي كم و سرعت واكنش پايين و روشهاي شيميايي به علت هزينه بالا و توليد لجن فراوان رضايت بخش نمي باشند. روش فيزيكي جذب سطحي جزء بهترين روشها براي حذف رنگ از فاضلاب است. در اين طرح از جاذب غير آلاينده طبيعي مشتق شده از گياه Ceratonia Siliqua براي حذف رنگهاي متيلن بلو، مالاشيت گرين و متيل بنفش به روش جذب سطحي استفاده شده كه داراي مزايايي از قبيل قيمت ارزان، دسترسي و آماده سازي راحت، ظرفيت جذب بالا، توليد شده در داخل كشور، طبيعي و غير سمي بودن است كه براي طبيعت آلاينده محسوب نمي گردد.
فاضلابهاي صنايعي چون كاغذ، پلاستيك ، مواد غذايي و آرايشي، نساجي و رنگرزي حاوي مقادير بالايي مواد رنگزا مي باشند. اين صنايع با توجه به كاهش منابع آب و بروز مشكلات زيست محيطي عمليات تصفيه را جزو مهم ترين مسائل خود قرار داده اند. رنگها باعث كاهش قابليت نفوذ نور و ايجاد اختلال در عمل فتوسنتز در منابع آبي، بروز آسيب هاي دائمي به چشم و پوست انسان و حيوانات شده و از منظر زيباشناختي بر كيفيت آب اثرات نامطلوب دارند. حذف رنگ از فاضلاب به روشهاي فيزيكي، شيميايي، بيولوژيكي و يا تلفيقي از آنها امكانپذير است كه در اين بين روشهاي بيولوژيكي به دليل كارايي كم و سرعت واكنش پايين و روشهاي شيميايي به علت هزينه بالا و توليد لجن فراوان رضايت بخش نمي باشند. روش فيزيكي جذب سطحي جزء بهترين روشها براي حذف رنگ از فاضلاب است. در اين طرح از جاذب غير آلاينده طبيعي مشتق شده از گياه Acanthophyllum براي حذف رنگهاي متيلن بلو، مالاشيت گرين و متيل بنفش به روش جذب سطحي استفاده شده كه داراي مزايايي از قبيل قيمت ارزان، دسترسي و آماده سازي راحت، ظرفيت جذب بالا، توليد شده در داخل كشور، طبيعي و غير سمي بودن است كه براي طبيعت آلاينده محسوب نمي گردد
پنل هاي خورشيدي فوتوولتائيك با استفاده از انرژي خورشيدي نيروي الكتريسيته توليد مي كنند. بازده اين پنل ها در اثر گرم شدن سطح پنل در طول روز كاهش مي يابد. در اين اختراع با عبور دادن آب خنك از پشت پنل فوتوولتائيك آن را خنك مي سازيم سپس آب گرم توليد شده را به صورت سيكل باز وارد مخزن دو جداره افقي آبگرمكن خورشيدي مي نماييم . به عبارت ديگر همزمان پنل فوتوولتائيك حرارتي را خنك ساخته و دماي آب را قبل از ورود به آبگرمكن افزايش مي دهيم و با اين كار هم بازده پنل بالا مي رود و هم بازده آبگرمكن خورشيدي
يكي از مهمترين مسائل دنياي امروز، آلودگي محيط زيست به فلزات سمي و خطرناك مي باشد. مكانيزم اثر سميت فلزات سنگين، ناشي از تمايل شديد كاتيونهاي اين فلزات به گوگرد و بدين طريق مختل كردن فعاليت آنزيمهاي حياتي در موجودات زنده مي باشد. بنابراين حذف فلزات سنگين از محيط آبي، موضوع مهمي در بهداشت عمومي جامعه محسوب مي شود كه از دو جنبه اهميت دارد: الف) جداسازي فلزات سنگين سمي از پسابهاي صنعتي، زهاب كشاورزي، معادن و خنثني كردن اثرات سمي آنها ب)احيا و بازيافت فلزات كه با كاهش تدريجي منابع معدني امري ضروري است. حضور اين عناصر در غلظتهاي بيش از حد مجاز عوارض سوء متعددي هم براي انسان و هم براي ساير موجودات ايجاد كردهاست. ضمن اينكه آلودگي و خطرات زيست محيطي را نيز به همراه دارد. وجود فلزات سنگين در فاضلابهاي شهري در سيستم تصفيه فاضلاب اختلال ايجاد كرده و باعث كاهش راندمان تصفيه و در موارد حاد، باعث توقف فعاليتهاي بيولوژيكي سيستم هاي تصفيه مي گردد. حضور فلزات سنگين در پسابهاي صنعتي و مشكلات زيست محيطي ناشي از دفع غير اصولي آنها، تصفيه اين قبيل پسابها را قبل از تخليه به محيط زيست و يا ورود به شبكه جمع آوري فاضلاب ضروري مي سازد. متداولترين روش حذف فلزات سنگين از فاضلاب، ترسيب شيميايي مي باشد. در اين روش براي رسيدن به استانداردهاي تخليه، بايد مقدار زيادي مواد شيميايي مصرف نمود. بدين ترتيب لجن حجيمي توليد مي شود كه هزينه هاي تصفيه را افزايش مي دهد. از ديگر روشهاي متداول حذف فلزات سنگين از فاضلاب مي توان به فرآيند تعويض يون، جذب سطحي، فرآيندهاي غشايي و فرآيندهاي اكسيداسيون و احيا اشاره نمود كه روشهايي گرانقيمت و با هزينه هاي سرمايه گذاري و بهره برداري بالا مي باشند. در سيستم هاي متعارف تصفيه فاضلاب شهري حذف فلزات سنگين مشاهده شده است، اما فلزات سنگين در غلظتهاي بالاتر از ظرفيت پذيرش، اثرات نامطلوبي بر روي فرآيندهاي بيولوژيكي تصفيه فاضلاب مي گذارد، بنابراين سيستم هاي متداول تصفيه بيولوژيكي فاضلاب براي سميت زدايي از فاضلابهاي محتوي غلظتهاي بالا از فلزات سنگين مناسب نيستند. بدين ترتيب، براي حذف موثر فلزات سنگين از آب و فاضلاب نياز مبرمي به توسعه روشي جديد، ارزان قيمت و اقتصادي وجود دارد.
امروزه توسعه ي صنعتي منجر به ايجاد آلودگي هاي فراواني در سه محيط آب، خاك و هوا شده است. آلودگي آب در طي فرآيند هاي صنعتي منجر به توليد فاضلاب هاي آغشته به فلزات سنگين مي گردد. اين نوع از آلودگي ها با ورود به محيط زيست طبيعي و اعمال بزرگنمايي هاي زيستي در چرخه هاي غذايي، باعث بروز بيماري هاي صعب العلاج فراواني مي شوند. از جمله ي اين وقايع مي توان به حادثه ي جزيره ي ميني ماتاي ژاپن و ايجاد بيماري در نوزادان (به علت انتشار جيوه در منابع آبي) در اوايل سال 1950 اشاره كرد. روش هاي متفاوتي از جمله تبادل يوني، غشا ها، فيلتراسيون پيشرفته، الكترودياليز و اسمز معكوس براي حذف اين نوع از آلودگي وجود دارد. اما روش هاي مذكور بسيار پر هزينه بوده و شرايط بسيار پيچيده اي را براي بهره برداران ايجاد مي نمايند. از جمله ي روش هاي ديگر مي توان به ترسيب شيميايي با تركيبات آهكي اشاره نمود. اين روش داراي توجيهات اقتصادي مي باشد؛ اما رسوب بسيار شديدي را در فرآيند ته نشيني پديد مي آورد. از آنجايي كه حدود 40 الي 60 درصد هزينه هاي تصفيه خانه هاي فاضلاب مربوط به فرآوري لجن مي باشد اين روش نيز مشكلاتي را به همراه دارد. جاذب حاصل از ضايعات ساختماني بلوك AAC ( جاذب معرفي شده) علاوه بر بي هزينه بودن و تحقق سياست هاي مديريت تلفيقي پسماند، به علت قدرت بسيار بالايي كه دارد، لجن بسيار اندكي را توليد مي نمايد. نتايج نشان داد كه اين جاذب در زمان اختلاط بهينه (t=20min) و در pH=3-3.5 مي تواند فلزاتي چون كروم، كبالت، آهن (iii)، سرب، مس، آلومينيوم، منگنز و روي را با راندمان مطلوب از منابع فاضلابي حذف نمايد.
موارد یافت شده: 7